آنچه بر ما گذشت
از میانه دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد تنی چند از از نوابغ و مشتاقان (geek) دنیای کامپیوتر و IT شروع کردند به ساختن نرم افزار های ساده ای که می توانستند کار های ساده ولی پر تکرار را با دقت بالا و به سرعت انجام دهند. که سرآغاز آشنایی بسیاری از مدیران کشور با کامپیوتر ها شدند و عده ای هم دنبال دنیای چند رسانه ای و سرگرمی رفتند، نرم افزار های فال گیری، طالع بینی و بازی های ساده و... کم کم در میان کاربران جا باز کردند و یک بازار کوچک را شکل دادند که نان بخور و نمیری از آن در میآمد و عموم مردم را با این پدیده جدید آشنا میکردند.
اغلب فعالین صنعت نرم افزار از روی علاقه وارد این حوزه میشدند و یک تیم یا شرکت را تشکیل میدادند و انگیزه مالی چندانی در پس پروژه ها وجود نداشت(البته همه جا اینطور نبود و موارد متعدد زیادی در نقص این فرض وجود دارد). کم کم همین تیم ها شروع کردند به توسعه کارشان و ساختن نرم افزار های عمومی تر مانند سیستم های حسابداری، تقویم، دیکشنری، ... و بعد تر در اواخر دهه 80 و شروع دهه 90 همین شرکت ها شروع کردند به فروختن راه حل های سازمانی و اتوماسیون و سیستم های مارکتینگ و فروش و...
همین زمان ها بود که مفهوم رقابت و تبلیغات وارد این صنعت شد و با گسترش استفاده از کامپیوتر در ادارات و خانه ها گردش مالی صنعت نرم افزار به طور چشمگیری افزایش یافت و پول های کلان وارد شرکت هایی شد که هر چند کارشان را به خاطر علاقه شروع کرده بودند ولی حالا در حال تبدیل شدن به یک بنگاه اقتصادی بودند.
با گذر زمان و به مرور نسل بنیان گذاران آن شرکت ها از دنیای نرم افزار فاصله بیشتری گرفتند و وارد لایه های مدیریتی شدند، بازار های سنتی محصولات B2B اشباع شدند، شرکت های ذکر شده تبدیل به بنگاه های بزرگ با گردش مالی بالا شدند و به خاطر ساختار انحصاری اقتصادی کشور، رقابت از سمت کیفیت محصول به سمت تبلیغات و استفاده از ارتباطات (رانت) رفت و همین باعث ایجاد یک رخوت در مسیر نوآوری در این شرکت ها شد.
در شروع دهه 90 با گسترش دسترسی به اینترنت در دولت حسن روحانی و فراگیری تلفن های هوشمند، فضای جدید برای کسب و کار های خدمات محور مثل تاکسی اینترنتی و فروشگاه های اینترنتی و سرویس سفارش غذا و... شکل گرفت که نسل دوم شرکت های IT ایرانی را شکل دادند، برخلاف نسل قبل در این نسل رقابت بر سر تبلیغات و جذب مخاطب بالا بود و سرعت توسعه و تبلیغات دهان به دهان و promotion ها نقش کلیدی در مسیر رشد شرکت ها داشتند و برخلاف نسل قبل که از نظر مالی مستقل بود، این نسل وابستگی زیادی به تامین مالی و پول های سرمایه گذار داشتند.
نیاز تخصص هایی مثل دیجیتال مارکتینگ و سئو به شدت بالا رفت و تیم های توسعه برخلاف نسل های قبلی که دنبال ساخت نرم افزار های عمری بودند حالا تلاش داشتند که نرم افزار با عمری کوتاه ولی سرعت توسعه بالا بسازند که بتواند سریع بازار را تصاحب کند. اواخر دهه نود کم کم غول های بزرگ این بازار ها را هم تصاحب کردند و کوچکتر ها یکی یکی حذف یا ادغام شدند. بازیگر های سنتی مثل مغازه ها، آژانس های مسافرتی، آژانس های محلی، دفاتر بیمه و ... هم توان رقابت با این بازیگران بزرگ را نداشتند و کم کم کمرنگ و یا حذف شدند
اواخر دهه 90 با اشباع بازار های استارت آپ های واسطه ای و خدمات محور، اغلب بازیگر های جدید وارد حوزه هایی مانند بورس و رمز ارز و بیمه میشدند که حساسیت بالایی داشتند و اغلب به نسبت نسل قبل، نرم افزار های بزرگتری بودند و جزییات بیشتری داشتند و گرچه رقابت در این بازار زیاد بود اما بازار هدفشان بسیار کوچکتر از نسل قبل بود و همین باعث شد که زمان develop این محصولات طولانی و زمان رسیدن با بازارشان بلند شود که باعث شد خیلی از اینها حتی نتوانند رنگ بازار را ببینند و قبل از عرضه شکست بخورند.
با تغییر دولت در 1400 و تغییر رویکرد آنها در قبال استارت آپ و توسعه، دوران جدیدی در صنعت نرم افزار حاکم شد، اجباری شدن اینماد، سختگیری اداره مالیات، امنیتی شدن فضای اینترنت و فیلترینگ گسترده، و از طرف دیگر موج گسترده مهاجرت نخبگان که از چند سال قبل وجود داشت و حالا سرعت گرفته بود. همه و همه باعث ایجاد یک رکود در این صنعت شدند تا جایی که استارت آپ های تکنیکال که وابستگی به بازار ایران نداشتند شروع به مهاجرت دسته جمعی کردند و استارت آپ هایی مثل تپسی، اسنپ، دیجی کالا و... که وابستگی بالایی به بازار ایران داشتند، اغلب به شرکت ها و سرمایه گذاران بزرگتر و سنتی تر بازار فروخته شدند و تیم بنیانگذاران آنها کشور را ترک کردند.
امروز کجاییم؟
اوضاع بد اقتصادی و نبود هیچ چشم اندازی برای بهتر شدن اوضاع بازار، کاهش سرمایه انسانی به خاطر مهاجرت و درصد بالای شکست ها و تجربه های سرمایه گذاری در استارت آپ های قبلی، شرایط بد اینترنت، بیمه ، مالیات و اینماد اجباری و رکود سنگین در اقتصاد جهانی حالا همه در مقابل ما قرار دارند.
برخلاف روند های گذشته حالا این استارت آپ ها هستند که سعی میکنند وارد بازار های سنتی شوند و محتاطانه تر عمل کنند. مثلا فروشگاه های اینترنتی شعبه خرید فیزیکی میسازند، علی بابا و دیگر بازیگران حوزه سفر دفتر حضوری افتتاح میکنند، استارت آپ های مالی با بانک ها ادغام میشوند و شرکت های خدماتی مثل چاپ آنلاین و.. دفاتر فیزیکی بیشتری می سازند یا آنهایی که صرفا آنلاین هستند مثل سایت های کاریابی یا شبکه های اجتماعی یا فعالان رمز ارز و هوش مصنوعی اغلب کوچکتر شده و یا از کشور خارج میشوند.
شرایط منابع انسانی
شرایط بازار منابع انسانی در حال حاضر اینگونه است که به دلیل دستمزد خوب و امکان مهاجرت، سیل عظیمی از نیرو های کارآموز و جونیور از رشته های مختلف وارد این حرفه شده اند و برای همین برای استخدام نیروی انسانی خوب چندان مشکلی وجود ندارد و اوضاع خوب است، نسل جدید نیروی کار تمایل زیادی به ماندن در یک شرکت ندارد و معمولا به سرعت کار عوض میکنند. نیروی سنیور هم پیدا کردنش اش بسیار سخت شده چرا که اغلب یا مهاجرت کردهاند یا تمایل چندانی به تغییر شغل ندارند و اگر شرکت شناخته شده ای نباشید کارتان در جذب آنها بسیار دشوار است.
به دلیل پایین بودن ارزش دستمزد پرداختی، اغلب افراد انگیزه ای برای کار ندارند و بهرهوری نیروی انسانی بسیار پایین آمده، از طرف دیگر به خاطر مشکلات مالی، شرکت ها هم امکان پرداخت مبالغ بالا را ندارند و همین یک چالش جدی برای شرکت ها ایجاد کرده است.
چه حوزه هایی مناسب سرمایه گذاری است؟
در مورد حوزه هایی که میتوان در سال جدید آنها سرمایه گذاری کرد باید ابتدا یک دسته بندی کلی انجام دهیم،
دسته اول: حوزه های موفق جهانی
در درجه اول امسال سال هوش مصنوعی است، چرا که هم حوزه تازه و جدیدی است و هم هنوز قوانین محدود کننده ای برای آن شکل نگرفته، احتمالا از سال های آینده محدودیت های قانونی زیادی از جمله کپی رایت محتوا برای آموزش مدل ها، محدودیت های سنی و اخلاقی زیاد برای نحوه پاسخ دهی مدل ها و صحت سنجی اطلاعات آنها، قوانین محدود کننده کشور ها و... به سراغ این صنعت خواهد آمد و از طرف دیگر در حال حاضر سرمایه گذار های زیادی تحت تاثیر هایپ موجود قصد ورود به این بازار را دارند که احتمالا با شروع شکست های چند استارتآپ در این حوزه این تب هم فروکش کند و بازیگران بزرگتر هم به زودی حوزه های مختلف را به اصطلاح monopol کنند.
حوزه امنیت سایبری یا همان امنیت اطلاعات در حال یک پوست اندازی است و احتمالا این حوزه هم به خاطر ظهور هوش مصنوعی و فراگیری بیشتر اطلاعات در فضای وب و فراگیر تر شدن اینترنت اشیا رونق بسیاری پیداکند.
سیستم های پزشکی سایبری هم از آینده داران این صنعت هستند، ظهور احتمالی پاندمی ها نیاز به مراقبت پزشکی از راه دور را به شدت افزایش میدهند و بازار سیستم های هوشمند پایش سلامتی، ارسال دارو و... را به شدت رونق می بخشند.
به خاطر مشکلات و بحران های سنگین سیستم های مالی متمرکز مثل بانک ها و بازار های بورس، صرافی های غیر متمرکز (DEFI) در حوزه رمز ارزها نیز رونق خوبی خواهند گرفت.
با توجه به تغییر شکل آموزش به آموزش مجازی در کودکان و نیاز مداوم بزرگسالان به آموزش های تخصصی برای به روز ماندن و ارتقا دانش و سطح در کار احتمالا این حوزه در چند سال آینده یک رشد مستمر و ملایم را خواهد داشت و برای همین سیستم های آموزش از راه دور و آموزش هوشمند آینده خوبی خواهند داشت.
حوزه های فضایی مثل ماهواره ها و سفر به فضا در حال وارد شدن به عصر تجاری خود هستند و گرچه ورود به آن سرمایه زیادی را میطلبد و در ایران چندان مطرح نباشند ولی در کشور های توسعه یافته به یکی از پر سود ترین صنایع بدل خواهند شد.
دسته دوم: حوزه های کار در ایران
فضای کار در ایران مجزا از فضای بین المللی نیست. حوزه هایی مانند هوش مصنوعی و کریپتو در ایران هم بسیار موفق خواهند بود، فقط تامین نیروی متخصص آن اندکی دشوار خواهد بود. اما به جز موارد گفته شده در چند حوزه در ایران به طور خاص میتوان رشد خوبی داشت.
بازار املاک در ایران ارزش بالایی دارد، سیستم سند گذاری، خرید و فروش، رهن و اجاره که در حال حاضر اغلب در مغازه های املاکی و دفتر خانه ها انجام میشوند، آماده یک تحول بزرگ است و برعکس گذشته دولت فعلی خود یکی از حامیان این تحول است به همین جهت نوآوری در این صنعت با چاشنی کمی ارتباط و زد و بند میتواند سود بسیاری برای شما داشته باشد.
یکی دیگر از حوزه های به شدت نیازمند سرمایه گذاری در ایران بازار حمل و نقل و لجستیک است، از بار هایی با تناژ بالا مثل آهن و سیمان و آرد تا حمل و نقل های سفارشی بار کوچک مثل لباس و مواد مختلف که مردم از آنلاین شاپ ها خرید میکنند یا میخواهند برای هم بفرستند همگی تشنه حضور یک بازیگر قوی هستند. سیستم دولتی پست دچار محدودیت های بسیاری است و رقبایی مثل تیپاکس هم به شدت ضعیف عمل کرده اند، با کمی سرمایه گذاری و مجهز کردن مامورین ارسال به دستگاه های اسکن و تصویر برداری دستی و ایجاد یک نظام خوب برای مدیریت و حمل کالا میتوانید در این حوزه تا سالها سودآوری داشته باشید.
کشت و صنعت هوشمند و گلخانه های هوشمند از دو جهت نقطه امنی برای سرمایه گذاری هستند:
1- بحران آب و احتمال ممنوعیت کشت با روش های قدیمی و غرق آبی،
2- بالا گرفتن جنگ و ناامنی در جهان میتواند تا حد زیادی قیمت مواد غذایی را بالا ببرد و از این جهت سرمایه گذاری و تامین مواد غذایی میتواند بسیار سودمند باشد.
جدای از صنعت کشاورزی پایه، در صنعت food processing هم شانس موفقیت بالاست، جمعیت بالای مجرد ها و یا خانه هایی که هر دو نفر شاغل اند باعث شده که افراد زمان کمی برای تهیه غذا داشته باشند و بالا بودن قیمت رستوران ها هم آن ها را از دسترس مردم عادی خارج کرده، به همین جهت اگر بتوانید مواد اولیه آماده شده را به صورت بسته های عمده (مثلا غذای یک هفته یک خانواده با یک رژیم مشخص) به صورت اینترنتی و با پشتیبانی تبلیغاتی خوب توسط اینفلوئنسر ها عرضه کنید احتمالا سود خوبی بدست خواهید آورد.
دسته سوم: حوزه های استارت آپی و کوچکتر
اکثر حوزه های خدمات دهی خرد مثل شستشو و تعمیرات منزل و خودرو اگر چه همین الان هم وجود دارند ولی هیچ کدام در بازار غالب نشدند و دلیل اصلی آن هم تبلیغات ضعیف و کمبود نیروی متخصص است، در بازاری که نیروی فنی کاربلد که کیفیت کار خوبی هم دارد را روی دست میبرند و سرش خیلی شلوغ است. راضی کردن متخصص برای اینکه بیاید و در بستر پلتفرم کار کند و پورسانت بدهد تقریبا غیر ممکن است.
اگر بتوانید یک بستر برای استعداد یابی، آموزش، و در نهایت قرارداد انجام کار بسازید میتوانید این مانع را کنار بگذارید، بازار در حال حاضر به شدت تشنه یک آموزشگاه است که بتواند شغل تضمینی بسازد. حوزه هایی مثل طراحی، برنامه نویسی، معماری و... را کنار بگذارید اینها همین الان هم پر از بازیگر هستند و آینده درخشانی هم ندارند، ولی حوزه هایی مانند مکانیک خودرو، طراحی قطعات و چاپ 3 بعدی، تعمیرات لوازم خانگی (به جز موبایل که تا حد زیادی در این دو ساله اشباع شده)، طراحی برق کشی و کابل کشی مدرن مناسب خانه های هوشمند و یا حوزه تامین ملزومات ساخت و ساز مسکن به خاطر مشکلات تامین و بازار پر حاشیه همگی میتوانند گزینه های خوبی برای شروع باشند.
چه نکاتی را باید هنگام شروع کار رعایت کنیم
به خیال اینکه یک پروژه مهندسی به سادگی قابل انجام است و چند نفر را در یک اتاق جمع میکنیم تا نرم افزار بسازند و سپس محصول را میفروشیم و کلی سود میکنیم را دور بریزید، کار مهندسی خیلی خیلی سخت است. نیاز به زمان و صبر بالایی دارد، چندین تخصص را باید به شکل حیرت انگیزی کنار هم گذاشت تا بتوان یک محصول مهندسی ساز ساخت. در شرایط بازار رقابتی امروز، ساخت نرم افزار بی کیفیت و سودآوری در آن حتی در کوتاه مدت هم دیگر جواب نمیدهد.
مزیت رقابتی شما نقش کلیدی در میزان موفقیت شما دارد. فرض کنیم که شما میخواهید در بازار موبایل بفروشید. یک سیستم اختصاصی فروش با بهترین کیفیت میسازید و زیباترین سایت و بالاترین سئو را هم دارید اما رقیب شما صرفا با تمرکز بر قیمت پایین تر به راحتی شما را شکست میدهد چرا که ظاهر و کیفیت سایت در یک فروشگاه اولویت پایین تری به نسبت قیمت محصول دارد ولی اگر سایت شما از نظر کیفی از یک حدی پایین تر باشد مشتری نسبت به شما شک میکند و حتی اگر پایین ترین قیمت را بدهید از شما خرید نمیکند. همین یک ماه پیش برای خرید یک محصول یک فروشگاه با قیمت مناسب پیدا کردم ولی روند سفارش گذاری سایت آنقدر بد بود (مشخص نبودن زمان تحویل و هزینه ارسال و گرافیک ضعیف سایت) که منصرف شدم و از جای دیگر خریدم.
چقدر برای کیفیت نرم افزار هزینه کنم؟
دو موضوع مهم را فراموش نکنید: 1- حداقل کیفیت مورد انتظار مشتری را در نرم افزار پیاده کنید و به مرور آن را ارتقا دهید. 2- بیشتر تمرکز خود را روی مزیت رقابتی خود بگذارید نه کیفیت نرم افزار.
به عنوان یک مهندس نرم افزار عرض میکنم که کیفیت را در درجه اول روی خدمت قابل عرضه بگذارید، مثلا برای یک فروشگاه ارسال سریع و به موقع، پشتیبانی خوب و قیمت اهمیت بالایی دارند و یا برای یک فروشنده ارز دیجیتال تامین ارز با قیمت پایین خیلی مهمتر از ظاهر سایت است. کیفیت در نرم افزار انتها ندارد برای همین باید با حداقل کیفیت قابل قبول و البته با حفظ قابلیت توسعه (یعنی در تکنولوژی و معماری کم نگذارید و پی و ستون را خوب بسازید ولی جزییات را چندان توجه نکنید) کار را شروع کنید و به مرور با توسعه کسب و کار، کیفیت نرم افزار را هم ارتقا دهید. برای شما ساختن یک جریان مالی مستمر باید مهمترین چیز باشد.
سیاست مدیریت منابع انسانی داشته باشید
نداشتن سیاست مشخص در حوزه مدیریت منابع انسانی باعث زمین خوردن شما میشود. من نمیگویم چگونه باشید چرا که هر کسبوکار اقتضا خودش را دارد، ممکن است بخواهید یک تیم کوچک و چابک داشته باشید. ممکن است بخواهید یک تیم بزرگ با مقررات و بروکراسی دقیق داشته باشید، ممکن است نیاز شما به جذب نیروی های کم تجربه ولی حقوق کمتر باشد و ممکن است بالعکس به دنبال نیروی با تجربه باشید تا در سعی و خطا هزینه ندهید. دقت کنید که باید بین مزیت ها و معایب هر کدام از استراتژی ها هزینه فایده کنید و یکی را انتخاب کنید، اگر بخواهید نیروی با تجربه پرتلاش با هزینه کم جذب کنید احتمالا گیر آدم های فیک و "با تجربه نما" خواهید افتاد، اگر تیمی بخواهید که حرف های شما را بی چون و چرا اجرا کند و در عین حال متخصصان با تجربه بخواهید باید مشاور با تجربه و نیروی اجرایی کم تجربه بگیرید و اگر نیروی اجرایی با تجربه بگیرید احتمالا هر روز دعوا خواهید داشت.
سرمایه گذاری بلند مدت کنید
جمله تلخی است اما احتمالا امسال بازده تولید از بازده حفظ سرمایه کمتر باشد، الان زمان خوبی برای سودآوری نیست ولی از آنجا که رقیب کم است اگر زمان و هزینه خود را روی یک بازار سرمایه گذاری کنید، در دوران رونق بعدی که احتمالا از سال 1405 باشد شما چندین قدم از رقبا جلوتر هستید و برداشت خوبی خواهید داشت پس کار روی حوزه های زمانبر گزینه خوبی برای امسال است.
ساخت یک تیم کوچک متمرکز برای توسعه یک محصول آینده دار که ساخت آن زمانبر است شاید بهترین گزینه برای شروع باشد. تا در جایی که رونق شروع میشود شما یک تیم و یک محصول آماده و یک سیستم سر پا دارید که میتواند با ورود نقدینگی دوران رونق سود زیادی کسب کند و به سرعت scale up شود.
اسیر آرزو فروش ها نشوید
بازار نرم افزار پر از پروژه بگیر های آرزو فروش شده که متاسفانه هر روز هم بدتر میشود، آنها به شما قول میدهند که در کمترین زمان و با کمترین هزینه بهترین و با کیفیت ترین ها را به شما تحویل دهند.
در واقعیت تولید نرم افزار بسیار پر هزینه و زمانبر است. پر از مشکلات غیر قابل پیش بینی و پر از شاخصهای کیفی هست که سنجش آنها واقعا سخت و غیر ممکن است. ما در خرید جنس فیزیکی سخت تر گول فروشندگان ماهر را میخوریم ولی اینجا راه فریب بسیار است. یک تیم خوب و یک شرکت خوب همیشه با شما از مشکلات مسیر صحبت میکند، امید الکی نمیدهد و با شما شفاف است طبیعتا هم سخنانشان اغلب تلخ است ولی بهتر است این حرف های تلخ را اول بشنوید تا با وعده های شیرین همه سرمایه خود را نابود کنید. و در آخر بفهمید که تمام مدت اسیر دست یک آرزو فروش بودهاید.