آیا باید نیروی جونیور را استخدام کنیم؟ بررسی نکات + و -

مقدمه:

زمانی که نوبت استخدام نیرو میرسد هزار فاکتور در مقابل چشمان ما می‌گذرند، اما در نهایت ما باید به یک سوال پاسخ دهیم که مناسب ترین فردی را که برای این پوزیشن میتوانیم پیدا کنیم چه ویژگی هایی دارد؟ در این مقاله بررسی میکنیم که آیا یک نیروی جونیور میتواند گزینه خوبی برای ما باشد یا خیر.

مشکلات و معایب جذب junior developer:

اول از اینجا شروع کنیم که بعد از استخدام برنامه نویس جونیور با چه مشکلاتی مواجه می‌شویم:

نیاز به نظارت و سرپرستی:

نیروی جونیور به راهنمایی و نظارت زیادی احتیاج دارد و این وقت نیرو های ارشد و حرفه ای تر شما را خواهد گرفت و در نتیجه هزینه غیر مستقیم ایجاد میکند

تجربه محدود

توانایی نیروی جونیور در تصمیم گیری پایین است و نمی‌توان به آنها کار های پیچیده داد و یا مسئولیت یک تصمیم را به آنها سپرد.

francisco-de-legarreta-c-hHg9MC-G8_Y-unsplash.jpg

زمان onboarding بالا

زمان onboarding به زمانی میگویند که شخص نیاز دارد تا با پروژه ها، قوانین ، همکاران خود و فرآیند های مرسوم شرکت آشنا شود.  این زمان در زمان جذب توسعه دهنده نرم افزار معمولا یکماهه تعریف می‌شود. ولی معمولا تا 3 ماه طول می‌کشد که فرد کاملا به مسائل مسلط شود. طبیعتا نیروی جونیور چون دانش کمتری در توسعه نرم افزار دارد باید انرژی و زمان بیشتری بگذارد تا به تکنولوژی های مورد استفاده شما مسلط شود.

ریسک بالای ترک سازمان

نیروی های تازه کار معمولا شرکت استخدام کننده شان را بیشتر به شکل یک پله برای صعود می‌بینند و بعد از اینکه تجربه کاری کافی را کسب کردند تلاش می‌کنند تا برای ادامه مسیر پیشرفت به شرکت های دیگر و تیم ها دیگر بروند. 

استخدام نیروی حونیور

مزایایی جذب نیروی جونیور:

جذب نیروی جونیور در کنار تمامی چالش ها و مشکلات مزایای خوبی هم دارد که به آنها میپردازیم.

حقوق و دستمزد پایین تر:

نیرو های کم تجربه و یا همان junior developer ها معمولا حقوق و دستمزد خیلی کمتری نسبت به سنیور ها دریافت می‌کنند. از طرف دیگر شما برای انجام همه کار ها به نیروی سنیور احتیاج ندارید، در کار برنامه نویسی حجم بسیار زیاد کار تکراری وجود دارد که میتوانند با یکبار آموزش توسط نیرو های کم تجربه تر با هزینه به مراتب کمتر انجام شوند.

علاقه به یادگیری بالا

اکثر افراد سنیور به دانش قبلی خود تکیه زیادی دارند و کنار گذاشتن آن دانش ها برای آنها سخت است. شما هم اگر مجبور شوید هر دو یا سه سال حجم زیادی از آنچه آموخته اید را کنار بگذارید، کم کم علاقه تان به یادگیری موارد جدید کم میشود. مخصوصا وقتی بدانید همان دانش قبلی تا حد زیادی نیاز مالی شما را رفع می‌کند.

انعطاف پذیری بالا

شکل پذیر ترند(Moldable) میتوان آن ها را مطابق با فرهنگ و نیاز سازمان خود آموزش دهید و به اصطلاح شکل دهید. آنها تجربه های قبلی ندارند و به دنبال یادگیری و الگو گیری هستند  و برای همین راحت تر به حرف های شما و فرهنگ شما اعتماد میکنند

دانش به روز تر

افراد مسن تر معمولا به نقطه امن خود پناه می‌برند. درگیر شدن با چالش های تکنولوژی های جدید وقتی که میتوان با همان راه های قدیمی کار را انجام داد کار بیهوده ای به نظر میرسد. شرکت ها هم معمولا فشار زیادی برای Dead Line پروژه ها دارند، برای همین طبیعی است که برنامه نویس مسیری را که بلد است انتخاب کند تا اینکه بخواهد وارد مسیر جدیدی شود که در آن به هزار مشکل خواهد خورد و احتمالا در آن نتواند کار را به موقع تمام کند و در نهایت ملامت شود. نیروی جونیور مسیر امنی ندارد پس راحت تر ریسک مسیر جدید را قبول می‌کند و البته انتظارات هم از او کمتر است پس راحت تر اشتباه می‌کند و باز میگردد.

انگیزه پایین به خاطر سن بالا

انگیزه بالاتر

ترم 1 دانشگاه خود را بیاد بیاورید، زمانی که تازه وارد دانشگاه شده‌اید و هزار امید و آرزو دارید و هزار کار نکرده و قله فتح نشده و یک دنیا انرژی برای تخلیه دارید، حالا برویم سراغ ترم های آخر، واقعیت زندگی و دانشگاه سیلی محکمی به شما زده، خیلی جا ها به اندازه تلاشتان چیزی بدست نیاوردید، بازار کار آنقدر به رشته و دانشگاه و مدرک شما اهمیت نمی‌دهد و در نهایت خوشی های کوچک هم برای شما کسل کننده و تکراری هستند، انگار انتهای همه چیز را دیده اید. بازار کار وضعیت به مراتب مخرب تری دارد. نه خبری از درآمد های نجومی برای حرفه ای هاست و نه به درستی از شما قدردانی می‌شود. یک کار تکراری را باید مدام انجام دهید تا بتوانید ماه را به انتها برسانید. کسی قدردان تلاش شما نیست. برعکس، پیشرفت سریع و کار زیاد باعث می‌شود که همکاران ترمز شما را بکشند. هر چه کار بیشتری بردارید کار بیشتری روی دوش شما میگذارند. در کنار اینها،دوستان خود را می‌بینید که در زمینه های دیگر پیشرفت های بزرگ داشته‌اند و خودتان را مدام با همکاران سابق و دوستان خود مقایسه میکنید. عمر شما گذشته و تمام سالهای گذشته مشغول سخت کار کردن بودید بدون اینکه از زندگی لذت ببرید. بیشتر ادامه نمی‌دهم فقط آنقدر بگویم که نیروی جونیور هنوز این فضا را لمس نکرده و امید دارد.

البته اینگونه نیست که این امید واهی باشد. خیلی ها کار می‌کنند و رشد می‌کنند و زندگی مطلوب خود را می‌سازند و از زندگی خود راضی هستند و حتی امید و انگیزه بالاتری برای زندگی و کار دارند ولی خب نسبت کمی از افراد واقعا اینگونه هستند که معمولا هم انتظارات درآمدی بالا دارند و یا اصلا دیگر کارمند نمی‌شوند که خب طبیعی است. 

راز پنهان از دیده ها

یک مورد خاص که حداقل برای من مهمترین مورد است و باعث میشود نیروی جونیور را به سنیور ترجیح دهم و کمتر کسی هم به آن پرداخته است این است که آنها کار های ساده تر را با انگیزه بیشتری انجام میدهند.

توسعه دهنده نرم افزار در کنار توسعه نرم افزار در حال توسعه خود نیز هست، او نیاز دارد که هر روز چیز های جدیدی یاد بگیرد و با چالش های جدید سروکله بزند، بازار هم از او همین انتظار را دارد، در نتیجه بعد از اینکه یک کار را به خوبی یاد گرفت میرود سراغ یک کار سخت تر و پیچیده تر و جدیدتر، سطح این پذیرش چالش های جدید در انسان ها متفاوت است اما اکثر کسانی که وارد این حرفه می‌شوند چالش پذیری بالایی دارند بنابراین غرق کردن آنها در انجام یک کار تکراری یا پایین تر از سطح دانش شان به شدت انگیزه را از آنها می‌گیرد و در درجه اول باعث می‌شود که تصمیم به ترک شرکت بگیرند 

اصطلاح "code-monkey"  را جستجو کنید. تعداد زیادی از کارکنان شرکت هایی مثل گوگل یا مایکروسافت به همین دلیل این شرکت ها را ترک میکنند. جدای از این وقتی شما انگیزه ای برای انجام کار نداشته باشید آن را بی دقت و بد هم انجام خواهید داد. برای همین هم در منابع انسانی مبحثی به عنوان job-rotation داریم که میگوید اصلا باید کار افراد را مخصوصا در شغل های ساده مدام عوض کنید تا در کار فعلی خود فسیل و فرسوده نشوند. 

تعامل و آموزش بین سطوح مختلف علمی

حفظ وحدت فرماندهی

هر کس دنیا را از زاویه خود می‌بیند، وقتی چند سنیور استخدام کنید میتوانند یک مسئله را از ابعاد مختلف ببینند و با بحث و تبادل نظر بهترین راه حل را پیدا کنند. از طرفی وقتی یک سنیور شرکت شما را ترک کند افراد دیگر می‌توانند به سرعت جای خالی او را پر کنند پس کار شما در حفظ نیرو و توان فنی تیم راحت تر می‌شود.

احتمالا وقتی تصمیم میگیرید که چند سنیور در تیمتان بگذارید به این مسایل فکر می‌کنید، اما در تاریکی شب و در گوشه و کنار های تاریک دنیای واقعی کار تیمی، صحنه دیگری در حال رقم خوردن است.

در دنیای واقعی مهندسی هیچ کس هیچ کس را قبول ندارد، هر اتفاق بدی تقصیر دیگری است و شما به عنوان یک مهندس، قهرمان اصلی در اتفاق های خوب هستید. شما از اینکه شخصی با شما در حیطه تخصصی تان مخالفت کند ناراحت می‌شوید و تحمل مدام بحث کردن را ندارید. در نهایت کار به جایی می‌رسد که با هم مشورت نمی‌کنید و شما کار خودتان را ‌میکنید و او کار خودش را.

گرچه تحلیل بالا بدبینانه بود و اینگونه نیست که همیشه این اتفاق بیفتد اما یک نکته مهم این است که اگر نیرو میدلول یا سنیور می‌آورید باید قلمرو کافی نیز به او بدهید، یعنی او باید در بخش زیادی از کارهایش حق تصمیم گیری داشته باشد ، باید حجم زیادی از کار هایش در سطح فنی او باشند، باید جای رشد و پیشرفت داشته باشد و... وقتی این شرایط را ندارید او را سرخورده می‌کنید و در نهایت رضایت کاری او پایین می‌آید و در دنباله آن کیفیت کار و عملکرد و رفتار و... هم افت می‌کنند.

بودن چند نیروی سنیور و کارکشته در شرکت و تیم شما مفید است به شرطی که اولا با هم همراه باشند و دشمنی نداشته باشند تا بتوانند هماهنگ کار کنند و فرهنگ مشورت را بسازند و دوما هر یک قلمرو تصمیم گیری و رشد کافی را داشته باشند.

جمع بندی

در هیچ موردی نمی‌توان نظر قطعی داد، شرکت با شرکت، تیم با تیم فرق می‌کند. ولی معمولا در پروژه های عادی شما باید یک نسبت 1:3 بین نیروی جونیور و سنیور داشته باشید تا تعادل در انجام کار ها برقرار باشد. غیر از این این نکته را فراموش نکنید که در خیلی از موارد استخدام نیروی ونیور بهره وری سنیور های شما را هم افزایش خواهد داد چرا که همین احساس انتقال تجربه و آموزش به نیروی تازه کار احساس خوبی در نیروهای با تجربه تر پدید میاورد  و در کنار آن تمرکز سنیور ها روی تسک های پیچیده و سخت تر هم افزایش میابد.

Agile Practitioner Enterprise Experience
#hr

اشتراک گذاری

سید محمد جواد بطحایی
وب دولپر و فارغ التحصیل مدیریت، اینجا قراره مطالبی رو بنویسم که به نظرم به تیم ها کمک میکنه تا چابک تر باشن

نظرات

loading ...