معمولا سازمانهایی که به دنبال جذب مشاور چابکی، مربی چابک، اسکرام مستر و... هستند، دچار مشکلاتی میشوند که به تنهایی نتوانستهاند آنها را حل کنند، پس انتظار دارند که پس از جذب مربی چابک متوجه تغییر و بهبود شرایط شوند. به بیان دیگر انتظار دارند که مربی چابک سبب ساز تغییر در سازمان در مسیر بهتری شود. برای رسیدن به این هدف لازم است که مربی چابک مهارتهایی داشته باشد که برای انتقال تیم به مسیر درست بتواند موثر باشد. خانم لیسا ادکینز در کتاب coaching agile teams چهار مهارت اصلی که یک مربی چابک لازم است داشته باشد را نام میبرد.
چهار مهارت اصلی یک مربی چابک عبارتند از: مربیگری (Coaching)، هدایتگری (Mentoring)، تسهیلگری (Facilitating) و آموزش (Teaching)
مربی چابک در موقعیتهای متفاوت لازم است که از یکی از این مهارتها استفاده کند یا اصطلاحا یکی از این چهار کلاه را بر سر بگذارد
کوچینگ (Coaching) و منتورینگ (Mentoring) معمولا به صورت فردی و تسهیلگری و آموزش به صورت گروهی انجام می شود در ادامه به مفهوم هر کدام به طور خلاصه اشاره خواهد شد
کوچینگ: معنای این کلمه مربی گری است و درون مایه آن به آگاهی و مسئولیتپذیری میرسد. وظیفه کوچ این است که به فرد کمک کند نسبت به داشتهها و دانستههایش آگاهی پیدا کند و مسئولیت رشد و توسعه خود را بر عهده بگیرد به عبارت دیگر مربی با پرسیدن سوالات قدرتمند سعی می کند فرد را نسبت به تواناییهایی که دارد آگاه کند و به او کمک کند که خودش به راه حل مناسب برسد و آن را انجام دهد.
اشتباه رایج: منظور از سوالات قدرتمند، سوالات جهت دار که پاسخ مشخص و واضحی دارند،نیست. درواقع ما با پرسیدن سوالات قرار نیست به پاسخ مورد نظر خودمان برسیم و فرد را مجبور کنیم که آن را بپذیرد.
اینجا منظور از سوالات قدرتمند، سوالاتی است که فرد را به فکر فرو ببرد و باعث شود که او پیش از پاسخ دادن به سوال کمی فکر کند.
منتورینگ: منتور با استفاده از تجربه خود فرد را راهنمایی می کند تا در شرایط مشابه تصمیم بهتری بگیرد و اشتباهات او را تکرار نکند، حتی ممکن است بر خلاف کوچ به فرد بگوید که چه کاری را انجام دهد.
تسهیلگری: اگر بخواهیم مفهوم تسهیلگری برای یک مربی چابک توضیح بدهیم، باید بگوییم که مربی چابکی در جلسات مختلف با استفاده از ابزاری که در اختیار دارد (که این ابزار عموما از جنس مهارت های نرم هستند) میتواند این کار را انجام دهد. میزان و زمان تسهیلگری بسته به نوع جلسه متفاوت است اما هدف اصلی مربی این است که تیم خودش بتواند جلسات را اداره کند و او فقط به عنوان یک تسهیلگر انجام این کار را برای آنها راحتتر کند. نمونه ای از تسهیلگری را می توانید در این مقاله مطالعه کنید.
آموزش: انتقال دانش و آموزش به تیم یا فرد. یک مربی چابک برای اینکه بتواند در زمانهای درست، کلاه درستی را بر سر بگذارد لازم است قبل از هر چیزی به خود شناسی برسد و تسلط کاملی بر خودش و احساساتش داشته باشد. به این معنا که در زمانی که لازم است افراد را به مسیری راهنمایی کند که باید خودشان راه حل را پیدا و اجرا کنند، از ارائه دادن راه حل (اصطلاحا نسخه پیچی) خودداری کند.
گاهی لازم است به تیم یا فرد خاصی از تیم نکاتی را آموزش دهد، آموزش میتواند به روشهای مختلفی انجام شود. برای مثال وقتی مربی متوجه میشود که یک مدیر محصولِ جونیور در انجام بعضی از وظایفش ضعف دارد ممکن است تصمیم بگیرد که در مرور زمان بعضی از نکات را به شکل بستههای آموزشی به او ارائه دهد یا در نقش یک منتور تجربیات ِ خود را زمانی که مدیر محصول بوده، با او به اشتراک بگذارد.
همانطور که مشخص است برای انتخابِ درست لازم است مربی مجموعه ای از تجربیات، اطلاعات، مهارتهای مختلف را داشته باشد.مربی همواره باید در حال یادگیری و رشد فردی باشد و بتواند به درستی وظیفه اش را به عنوان یک منتور، کوچ، تسهیلگر یا معلم انجام دهد.